دوبیتی های عاشقانه فازسنگین

دوبیتی های عاشقانه فازسنگین,دوبیتی های عاشقانه فازسنگین 93,جملات عاشقانه دو بیتی 93,جملات دوبیتی عاشقانه رمانتیک,جملات عاشقانه دو بیتنی فاز سنگین,جملات عاشقونه دوبیتی فاز سنگین 93,جملات عاشقانه دوبیتی خاص,جملات دوبیتی,دوبیتی های عاشقانه احساسی,دوبیتی های عاشقانه غمگین,

دوبیتی های عاشقانه فازسنگین بعد من با یاد من افسوس مى ماند به جا در میان کلبه ها فانوس مى ماند به جا میروم تا گم شوم در جاده هاى ناشناس کس نمی یابد مرا ، افسوس مى ماند بجا . . . شد کوچه به ک

نقشه سایت

خانه
خوراک

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

عنوان محصول

توضیحات محصول
قیمت : ---- تومان

موضوعات

امکانات جانبی

آمار

تبلیغات

دوبیتی های عاشقانه فازسنگین

دوبیتی های عاشقانه فازسنگین

دوبیتی های عاشقانه فازسنگین

بعد من با یاد من افسوس مى ماند به جا

در میان کلبه ها فانوس مى ماند به جا

میروم تا گم شوم در جاده هاى ناشناس

کس نمی یابد مرا ، افسوس مى ماند بجا

.

.

.

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او

شد با شب و گریه رو به رو عاشق او

پایان حکایتم شنیدن دارد

من عاشق او بودم و او عاشق او

.

.

.

ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺬﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺴﺖ

ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﻣﺴﺖ

ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺧﻮﻧﻢ ﺭﯾﺰﯼ

ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻫﻢ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ !

.

.

.

 

لبانت قند مصری ، گونه هایت سیب لبنان را

روایت می کند چشمانت آهوی خراسان را

من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم

به مهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را

.

.

.

آن حرف که از دلت غمی بگشاید

در صحبت دل شکستگان می باید

هر شیشه که بشکند ندارد قیمت

جز شیشه دل که قیمتش افزاید !

.

.

.

مَردم از ماتم من شاد و من از غم خشنود

شادمانم کن و اندوه مکرر برسان

مرگ یا خواب ؟! چقدر این دو برادر دورند

مژده‌ی وصل برادر به برادر برسان

.

.

.

عاشقی دانی چه باشد ؟ بی دل و جان زیستن

جان و دل بر باختن ، بر روی جانان زیستن

سوختن در هجر و خوش بودن به امید وصال

ساختن با درد و پس با بوی درمان زیستن

.

.

.

غم ، حادثه ، تردید ، من و تنهایی

یک شیشه ی می لبالب و تنهایی

من مانده کنار جاده ی خاطره ها

با یک چمدان سوز و تب و تنهایی

.

.

.

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

حافظ

.

.

.

تو را می خواهم و دانم که هرگز

به کام دل در آغوشت نگیرم

تویی آن آسمان صاف و روشن

من این کنج قفس مرغی اسیرم

.

.

.

تا مثل من تو هم بشوی مبتلای تو

باید که از خودت بنویسم برای تو

من شانه ام پر از گسل است و بلا به دور

امشب چه گریه خیز شده شانه های تو ؟!

.

.

.

عشق بازی کار فرهاد است و بس

دل به شیرین داد و دیگر هیچکس

مهر امروزی فریبی بیش نیست

مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟

.

.

.

موی افشان میکنی رفع خطر کردم عزیز

عقل حیران میکنی رفع خطر کردم عزیز

کشته ها را دیده ام ، زین پس فراری ام ز تو

وَان یکادی خوانده ام رفع خطر کردم عزیز

فراز خراسانی

.

.

.

دل زمزمه می‌کرد ، هلاکش کردند

با تیغِ برهنه چاک چاکش کردند

دل ، دهکده ای بود پر از چشمه و گل

از لوث وجود عشق پاکش کردند !

.

.

.

ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻟﻢ ﺁﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺁﻫﻦ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪﯼ ﺑﻨﺸﯿﻦ ، ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﻡ ﮐﺮﺩﻡ

ﮐﻪ ﭼﺎﯼ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ !

.

.

.

اندازه ی یک وقفه ی کوتاه بمان

حتی شده تا نیمه ی این راه بمان

دلتنگ تو بودن به خدا ممکن نیست

نه ، آه نکش ، آه نرو ، آه بمان !

.

.

.

عشق یعنی حسرت پنهان دل

زندگی در گوشه ویران دل

عشق یعنی سایه در یک خیال

آرزوی سرکش و گاهی محال

 

 


کد امنیتی رفرش

ورود کاربران


» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد