شعر عاشقانه احساسی

دل نوشته و شعرهای عاشقانه احساسی

وقتی حصار غربت من تنگ می شود

هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود

از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

.

.

.

خصلت فردا…

دیر بودن آنست…

همین امروز…

باید دوستت بدارم …

.

.

.

نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار

با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان

برای خواندن بقیه دل نوشته و شعرهای عاشقانه احساسی به ادامه مطلب بروید

زندگی (شعر عاشقانه)

دنیا اگه بخواد با عشق راه بیاد

میبینی دست تو رو شونه ی منه

من عشق میکنم از اینکه زندگی

منو به تو فقط پیوند میزنه

برای خواندن ادامه این شعر عاشقانه زیبا به ادامه مطلب بروید

دوست دارم امشب تو رو با تموم وجودم ببوسم

حالم عجیبه وقتایی که من با تو تنهام رو ابرام

حالم عجیبه وقتی که می گیرم دستاتو تو دستام

تو رو به رومی تو اینجایی باورم نمیشه

آروم نمیشه می دونم آخرش این چشما منو می کشه

دیوانه وار تو رو دوست دارم تموم حسم و میزارم

دنیا تو دستام جا میشه وقتی هستی کنارم

برای خواندن ادامه این شعر عاشقانه بسیار زیبا به ادامه مطلب بروید

شعر عاشقانه سئو استفاده

قلب منو شکوندی رفتی پیشم نموندی

تموم زندگیم و آتیش زدی سوزوندی

دل به غریبه دادی ازم نکردی یادی

شکوندن غرورم واسه تو شده عادی

تو دلم پر از درده گونه هام خیسه خیسن

شاهکار تو ، تو تاریخ بایستی بنویسن

زندگیم شده نابود وقتی تو رو دیدم

پشیمونم یه عمری دنبال تو می دویدم

برای خواندن ادامه شعر عاشقانه زیبا به ادامه مطلب بروید

نگو نمیشه (شعر عاشقانه)

جدایی از چشمای تو بهونه گیرم می کنه

فکر نبودنت منو یه گوشه گیرم می کنه

با این از خاطره ها دل به نگاه آخرت

هنوزم عاشق توام نگو نمیشه باورت

نگو نمیشه ، نگو نمیشه ، نگو نمیشه

برای خواندن ادامه این شعر عاشقانه زیبا به ادامه مطلب بروید

شعر عاشقانه احساسی بسیار زیبا

گل من می دونی واسم خیلی عجیبه

آخه چشمات پره رازه نگات خیلی عجیبه

آرزوم بودی همیشه تو قلبم همیشه

تو قلبم تو رو دارم که باشی همیشه

آرزومه

قلبم به نگات خیلی وقته اسره

خیلی وقته می دونم بی تو دلم می گیره

برای خواندن ادامه این شعر عاشقانه احساسی بسیار زیبا به ادامه مطلب بروید

دیدی تنهام گذاشتی تو دل پاییز (شعر عاشقانه)

دیدی تنهام گذاشتی تو دل پاییز

با اون تصمیم تلخ مصلحت آمیز

دیدی وسواس قلبت کار دستت داد

چیزایی که نباید اتفاق افتاد

اتفاق افتاد…

چجوری غربتو ترجیح دادی

به عشقت که دلش تنگه زیادی

برای خواندن ادامه این شعر عاشقانه احساسی و زیبا به ادامه مطلب بروید

شعر عاشقانه احساس عشق

تو که رفتی دل من بی سر و سامان نگاهت

همچو یک تشنه که در آرزوی قطره آبی

میکشد این و سو و آن سو، تن بی جان خودش را

گشته آواره و صد حیف

نداری خبر از حال نزارم

برای خواندن بقیه شعرعاشقانه زیبای احساس عشق به ادامه مطلب بروید

نبینمت غمگین باشی ، باغصه همنشین باشی

 نبینمت غمگین باشی ، باغصه همنشین باشی

دلم می خواد تو زندگی ، گل باشی بهترین باشی

می خوام بگم یک کلمه ، حرفی که توی دلم

هم سختمه نگفتنش ، هم گفتنش مشکلمه

برای خواندن بقیه شعرعاشقانه به ادامه مطلب بروید

اجازه هست که عشقتو ، تو کوچه ها داد بزنم؟

اجازه هست که عشقتو ، تو کوچه ها داد بزنم؟

رو پشت بوم خونه ها اسمتو فریاد بزنم؟

اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟